لزوم احیای دیپلماسی نفتی در وزارت نفت

وقتی که احمدی‌نژاد پا به عرصه‌ی قدرت گذاشت، از همان ابتدا سعی کرد چهره‌های برجسته‌ی نفتی را خانه‌نشین کند تا راه برای  همدستان بی‌کفایت او باز شود …

این وضعیت باعث شد که صنعت نفت کشور، تعدا زیادی از«دیپلمات‌های نفتی» خود را از دست بدهد.

در یادداشت امروزم در روزنامه‌ی آرمان، به تبعات این وضعیت و همچنین لزوم احیای دیپلماسی نفتی پرداخته‌ام

######################3

شکی نیست که در بخش بین‌الملل نفت و گاز، غیبت مدیران با تجربه بیش از دیگر بخش‌ها حائز اهمیت خواهد بود.

از سویی ثبات در روابط و حضور مدیران نام‌آشنا، اطمینان‌بخشی به بازار نفت و دیگر کشورهای همسو را در پی دارد.

در نقطه مقابل نیز تغییر مکرر وزرای نفت و مدیران ارشد بخش بین‌الملل، سیگنال‌های منفی به کشورها خواهد فرستاد.

در سال‌های اخیر، خالی شدن وزارت نفت از تجربه مدیرانی همچون کاظم‌پور اردبیلی، غنیمی‌فرد، هدایت‌زاده رضوی و نژادحسینیان، قدرت چانه‌زنی ایران در مجامع جهانی انرژی را کاهش داده است.

این مساله نه تنها در طولانی‌مدت، بلکه در شرایط کوتاه‌مدت نیز تاثیر خود را بر زندگی عموم مردم نشان داده است.

نمونه بارز آن، قطع شدن جریان گاز از سوی ترکمنستان در سردترین زمستان سال‌های اخیر در سال 86 بود.

با وجود روابط دیپلماتیک قوی و غیرشعاری، هرگز امکان وقوع چنین مساله‌ای آن‌هم از سوی کشوری دوست و همسایه وجود نداشت

حتی در سال‌های بعد از آن هم، این کشور در مقابل درخواست‌های ایران برای واردات گاز در فصل سرما پشت چشم نازک می‌کرد.

diplomacy

حالت عکس این مساله نیز صادق است.

تنها قرارداد بزرگ و فعال صادرات گاز کشور، به مقصد ترکیه است که آن هم در دهه 70 آغاز شده است.

با وجود مانورهای تبلیغاتی فراوان درخصوص صادرات گاز به چین، هند و در نهایت پاکستان، هنوز خط لوله صلح در مراحل اجرایی با عقب‌ماندگی و امکان عدم اجرایی شدن مواجه است.

تنها بخش اجرایی خط لوله، در کشور ایران است که در واقع بخشی از خط لوله سراسری گاز کشور محسوب می‌شود و در هر شرایطی ‌باید احداث می‌شد.

خط لوله صادرات گاز به اروپا نیز که قرار بود از عراق، سوریه و لبنان نیز بگذرد، فعلاً منتفی است و تنها قرار است با انشعابی از خط لوله سراسری کشور، به عراق گاز صادر شود.

توقف سواپ نفت در زمان صدرات میرکاظمی نیز نقطه اوج شاهکارهای نفتی در بخش دیپلماتیک بود که به نظر می‌رسد براساس یک گزارش غلط، کشور از منافع سرشار سواپ محروم شد.

میرکاظمی این طرح را «شو آپ» و «شبه‌سواپ» می‌خواند و آن‌را «خیانت» می‌دانست.

این در حالی است که به تدریج و با بررسی‌های صورت گرفته از سوی نهادهای نظارتی مشخص شد این تصمیم کاملاً غلط بوده است.

نوذری نیز اعلام کرده است «توقف سوآپ نفت اشتباه بزرگی است، چرا که سوآپ نفت منافع اقتصادی، سیاسی و عملیاتی برای کشور در بر داشت.»

فرصت‌هایی که از دست رفت

مساله نقش ایران در مجامعی مثل اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز، بخش دیگر مورد بحث است.

در حالی که در زمان حضور زنگنه در وزارت نفت، محل برگزاری اجلاس اوپک به ایران آمد و یکی از اجلاس‌ها در اصفهان برگزار شد، در دولت دهم مساله ریاست در اوپک (که براساس حروف الفبا تعیین می‌شود و قدرت تعیین‌کننده‌ای نیز به شمار نمی‌رود) به‌عنوان دستاورد ذکر شد!

تغییرات مکرر «سرپرست» و «وزیر» و «دستیار وزیر» در وزارت نفت باعث شد عملاً امکان شکل‌گیری هرگونه تعامل سازنده از بین برود و از سوی دیگر جایگاه ایران در اوپک بیش ‌از پیش متزلزل شود.

نقطه اوج این مساله را می‌توان در حضور علی‌آبادی به‌عنوان سرپرست موقت وزارت نفت در اجلاس اوپک دید.

همزمان با این مساله، تلاش‌های غیرواقع‌بینانه برای کسب دبیر کلی از سوی ایران نیز صورت گرفته که ناشی از ناآشنایی با دیپلماسی انرژی به نظر می‌رسد.

در نقطه مقابل، عربستان در قبال کناره‌گیری از رقابت برای ریاست اوپک، پست ریاست بخش تحقیقات اوپک را دریافت کرد تا بنابر گفته‌های کارشناسان، عراق به‌عنوان دبیرکلی دست یابد و هر 2 کشور سهمی از پست‌های کلیدی اوپک داشته باشند.

این در حالی است که تنها تلاش ایران در این میان منحصر شده به ارائه کاندیدا برای هر پست ممکن و اعلام اینکه حضور ایران در رقابت جدی است!

مشابه این مساله، در مجمع کشورهای صادرکننده گاز (که در عموم مصطلحاً بدان عنوان «اوپک گازی» اطلاق می‌شود) به وقوع پیوسته است.

در حالی که عملاً ابتکار این مساله متعلق به ایران است، راه‌اندازی این مجمع بدون حضور موثر ایران بوده است.

دبیر کل مجمع از کشور روسیه و دبیرخانه آن در قطر مستقر است.

طبق آخرین گزارش بریتیش پترولیوم، ایران دارای بیشترین ذخایر گاز جهان است. … اما تنها اقدام ایران در این میان بعد از 2‌دوره برگزاری اجلاس در کشورهای دیگر، دستیابی به برگزاری دوره سوم در ایران بوده است.

با توجه به جمیع جهات، اکنون می‌توان با قاطعیت اظهار کرد که برخی مقامات نفتی دولت‌‌های نهم و دهم، نه تنها چیز دندان‌گیری از «دیپلماسی انرژی» نمی‌دانستند، بلکه عملاً آن دسته از افرادی که طی سال‌ها؛ توان و تجربه و دانش این دیپلماسی را کسب کرده بودند را هم از این عرصه خارج کرده بودند.

به همین دلیل به نظر می‌رسد اکنون وزارت نفت بیش از هر زمانی نیازمند حضور مدیران تراز اول در بخش بین‌الملل است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *